فاطمه زهرا فاطمه زهرا ، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

دختر عزیزه باباشه

اولین بیرون رفتن چهارنفره

یک ماهو یک هفته داشتی که منو تو بابایی وداداشی رفتیم اطراف چشمه های آب گرم هوای عالی ،نسیم خنک ،غذا هم از بیرون گرفتیم و همونجا خوردیم کلی خوش گذشت داداشی هم دوچرخشو اورد وتوی جاده ی خلوت اونجا کلی بازی کرد. 4آبان 94 ...
29 تير 1395

زردیه دخمل کوچولوم

سلام نفس مامان زردیه تو هم مث زردیه داداشت بالا بود و با اینکه از 14 اومد روی 9 ولی تا سه ماهگی صورتت زرد بود 11 روز اول رو خونه باباجون اینا موندیم اونجا قرار بود بخاطره زردیت بستری بشی ولی تخت نداشتن ومن مجبور شدم برات دستگاه زردی اجاره کنم  اونم شبی 30 تومن سه روز و دوشب توی دستگاه بودی و خداروشکر کم کم حالت بهتر میشد.دوبار ازت نمونه خون گرفتن که اذیت شدی البته یادمه داداشت خیلی بیشتر اذیت شد چون توی بیمارستان بستری بود وبلد نبودن از نوزاد خوب نمونه گیری کنن،جدیدا ی نوع قلم تست زردی اومده که بدون هیچ دردی میزارن روی پیشونی بچه و ی چراغ روشن میشه ومقدار زردی نوزاد رو نشون میده فکر کنم دوبار هم با نامه خانم دکتر مهناز علی عبدی بردمت ب...
22 تير 1395

شروع بعد ی مدت طولانی

سلام عزیزه دلم دختره قشنگم الان که دارم برات مینویسم 9 ماهته خوشکل شیرین وجذابتر از قبل شدی،تو خوابی وداداشت داره شبکه پویا نگاه میکنه و بابا رفته تهران جنس بخره و الان تو راه برگشته دوری از بابا واقعا سخته بخصوص برای ما که بابا همیشه توی ی قدمیمون بوده  انشالله که به سلامت برسه. تا الان یاد گرفتی روی شکم برگردی،بشینی ،چهار دستو پا بری و امروزم دست میزدی و دوتا دندونم باهم در اوردی.     ...
19 تير 1395

من به فدای تو

سلام نفس مامان الان که دارم برات مینویسم چیزی به چهارماهگیت نمونده وتو وداداشت خوابین. داداشت خیلی خیلی دوست داره ومرتب بوست میکنه ولی گاهی از بوس کردن زیادش اذیت میشی و روتو برمیگردونی، چند روزیه بهت میگه آجی دردت به جونم .دفعه ی قبل که برات ی پست گذاشتم قرار بود عکساتو بزارم که فکر کنم تو بیدار شدی و وقت نشد بزارم تا الان.الانم بخاطره سرعت پایین اینترنت هرکاری میکنم نمیتونم عکس بزارم پس فعلا بزار برات کمی حرف بزنم. عزیز دلم دو ماهگی شروع کردی به خوردن پتویی که میکشم روت و از 3 ماهگی شروع به خوردن دستای خوشکلت کردی وچنان ملچ ملوچی را میندازی که نگو.گاهی انگشت شصتتو اونقدر مک میزنی که چروک میشه.الان خیلی تپل تر و شیرین تر شدی ولی ...
23 دی 1394

بدنیا اومدن قند عسلم

سلام عزیزه دل مامان خوبی فدات شم؟تو هم مث دادشت توی هفته ی 35 بدنیا اومدی کاملا صحیحو سالم وخوشکل عین داداشت بودی البته الان کمی سبزه شدی وی جورایی هر روز ی رنگ میشی ننمیدونم چرا؟؟ میگن دختر هفت رنگ عوض میکنه ولی هر رنگی که باشی مهم اینه که خیلی شیرین وجذابی. زایمانم برعکس زایمان اولم سخت بود ولی ماما میگفت:که جزو زایمانای راحت بودم ودرد زایمانی که داشتم جز زایمان سخت محسوب نمیشه. خاطره زایمانو که سر ی فرصت برات تعریف میکنم.الان که وقت کردم که وبتو آبو جارو کنم تو 2 ماهو 13 روزته وخوابی ومن باید تا قبل از بیدار شدنت کارمو تموم کنم. عزیزه دلم نمیدونم چرا بعضی شبا خیلی بیقراری و حدود ی ساعت گریه میکنی وهرکاری کنیم اصلا آروم نمیشی گ...
9 آذر 1394